پیرگو و پارتیزان ژلیکو
پیرگو و پارتیزان ژلیکو
این کتاب از بخش های مختلفی تشکیل شده و توسط انتشارات هوپا به چاپ رسیده است.
از ترس چشمهایم را بستم، وقتی چشمهایم را باز کردم، چی میدیدم؟! خواب بودم یا بیدار؟ نه، خواب نمیدیدم. روبهرویم کوچولوی زیبایی با پاهای قشنگ، پوست زرد و خالمخالی ایستاده بود و به من زل زده بود. بینی کوچک نوکسیاهش را بالا کشید و سرش را با دلخوری چرخاند. چشمان درشت و خیس و ترسخوردهاش خیره شده به چشمهای من. بله، یک شوکای کوچک درست مثل همان عکسی که توی کتاب دیده بودم. مدتی طولانی چشمدرچشم ماندیم و دنیای دوروبرمان را از یاد برده بودیم.
در صورت موجود نبودن با شماره ۹۵۰ ۹۵۰ ۶۶ تماس حاصل فرمایید.