ترانههای توکانا | ماهنوش و صورتکهای آسمانی ۲
ترانههای توکانا | ماهنوش و صورتکهای آسمانی ۲
این کتاب از بخش های مختلفی تشکیل شده و توسط انتشارات هوپا به چاپ رسیده است.
پیرزن درِ قابلمه را برداشت. در کاسهای که از یک جمجمه ساخته شده بود، چند ملاقه آش کشید و با یک کاسه ترشی جلوی ماهنوش گذاشت و گفت: «آشِجلبک پختم. هوم! چه بویی داره! این هم ترشی بچهموشه. خودم درستش کردم! ترد و رسیده است!» و ادامه داد: «بخور تا یهکم جون بگیری! نگاش کن! یهذره گوشت به تنش نیست.»خودش هم آش کشید و ملچ و مولوچ کُنان آن را خورد. تقویمش را نگاه کرد و گفت: «امروز سهشنبه است؟ باید به تلههام سر بزنم. خیلیوقته هیچچیز درستوحسابی گیر من و جوجو نیومده! آشِجلبک خیلی به مزاجم نمیساز…
در صورت موجود نبودن با شماره ۹۵۰ ۹۵۰ ۶۶ تماس حاصل فرمایید.