درمان شوپنهاور نشر قطره
درمان شوپنهاور یالوم حبیب قطره
کتاب درمان شو پنهاور اثر دیگری می باشد از اروین د. یالوم استاد بازنشسته روانشناسی دانشگاه استنفورد ، روان درمانگر اگزیستانسیال و گروه درمانگر .
در کتاب درمان شو پنهاور مانند دیگر رمان های نوشته شده این نویسنده ، با زبانی سحر آمیز و عجیب به سراغ معرفی اندیشه های بسیار پیچیده فلسفی می پردازد و هم چنین در کنار آن به مسائل و فنون روان درمانی و گروه درمانی را نیز شرح می دهد و معرفی می نماید .
درباره این رمان بسیاری نوشته اند و اظهار نظر کرده اند که به برخی از آن ها اشاره می نماییم :
یالوم بافتی تردستانه پدید آورده : تارهایی از زندگی نامه ی پر آشوب شو پنهاور را به دفاعیه های فلسفی از اپیکتتوس تا نیچه و نیز به جلسات بی وقفه ی روان درمانی گره زده است . ( سیاتل تایمز )
کتاب درمان ارزش و محدودیت های درمان و نیز نقاط تلاقی فلسفه و روان شناسی را بررسی می نماید . ( واشنگتن پست )
شور مندی یالوم مسری ست و چیره دستی اش در ارائه ی خوانشی روشن و بی ابهام از اندیشه ها و نظریات پیچیده ، او را به ناب ترین شکل ممکن ، محبوب خوانندگانش کرده است . او دقیقا می داند چطور می شود داستان را جذاب و پر کشش تعریف کرد . ( لس آنجلس تایمز )
خلاصه ای از رمان
یالوم در کتاب درمان شو پنهاور تصور می کند که شخص فیلسوف معاصری به نام فیلیپ که فردی منزوی می باشد شبیه شو پنهاور است ، او وارد یک گروه درمانی روان درمانگر بسیار مشهوری می شود به نام جولیوس که خودش به دلیل رویارویی ناگهانی با سرطان ، و مرگ خویش به مرور دوباره زندگی و کارش نشسته است . فیلیپ آرزو دارد به کار گیری اندیشه های شوپنهاور به یک مشاور فلسفی تبدیل شود و برای این کار نیازمند سرپرستی جولیوس می باشد و …
نقد و نظرات درباره رمان درمان شو پنهاور
یالوم ، برای دفعه اول ، به وسیله گروه درمانی و کتاب درخشانش به نام روان درمانی گروهی ، دین خود را به این حوزه ادا نموده بود . اما همان طور که خودش ابراز می نماید ، کتاب نام برده شده به زوایای حرفه ای از گروه درمانی پرداخته بود . در صورتی که درمان شو پنهاور ، روابط انسانی دخیل در گروه درمانی را به نمایش می گذارد .
دکتر اروین یالوم در مورد کتاب این چنین می گوید :
می خواستم نه تنها قهرمان داستان من با مرگ خود کنار بیاید ، بلکه به مراجعان خود نیز کمک کند تا با مرگ مواجه شوند . دلیل انتخاب و معرفی موضوع مرگ در فرآیند روان درمانی به سال هایی باز می گردد که با بیماران سرطانی درمان ناپذیر کار می کردم .
بیماران زیادی را دیدم که در مواجهه با مرگ پژمرده نشدند بلکه بر عکس دچار تغییراتی اساسی شدند که تنها می توان آن را رشد شخصیت ، پختگی یا پیش رفت خرمندی نامید .
آن ها در الویت های زندگی خود تجدید نظر کردند ، موضوعات روزمره را ناچیز می شرمدند ، از داشته هی مهم خود مانند کسانی که دوستشان دارند ، از تغییر فصول ، از شعر و موسیقی که مدت های مدیدی از آن ها غافل مانده بودند ، شاکر و شادمان می شدند .
یکی از بیمارانم می گفت : ” سرطان ، روان رنجوری را شفا می بخشد . ” اما افسوس که انسان باید تا لحظات آخر زندگی ، هنگامی که بدنش مورد تهاجم سرطان قرار می گرد ، منتظر بماند تا بیاموزد چگونه زندگی کند .